کسی چه میداند...
من امروز چند بار شکستم...
چندبار فرو ریختم...
چندبار دلتنگ شدم...
چندبار گریه کردم...
از دیدن کسی که فقط
پیراهنش شبیه تو
بود....
کسی چه میداند...
من امروز چند بار شکستم...
چندبار فرو ریختم...
چندبار دلتنگ شدم...
چندبار گریه کردم...
از دیدن کسی که فقط
پیراهنش شبیه تو
بود....
معلم گفت فعل را صرف کن !
گفتم : رفتم رفتی رفت و سکوتی کلاس را فرا گرفت . . .
بغض گلویم را فشرد ، بغضم را شکستم و گفتم : دلم را شکست و رفت ، غرورم را له کرد و رفت ، عشقم را بی رحمانه رها کرد و رفت . . .
او برای همیشه رفت ، رفت ، رفت . . .
این روزها ،
” بغض ” دارم ،
” گریه ” دارم ،
تا دلت بخواهد ،
” آه ” دارم . . .
ولی بازیگر خوبی شده ام
” می خندم !